بدون عنوان
بدون عنوان
عکسهای ابوالفضل
تیر ماه 90
عکس ابوالفضل تیر 90
ببخشید که تو گذاشتن عکس تنبلی میکنم قول میدم عکس های جدیدتر هم بگذارم
نویسنده :
منا
16:43
بدون عنوان
عزیزم جدیدا خیلی به کتاب علاقه مند شدی و کتاب میاری و میشینی رو پای مامان یا بابا و میگی اینجا و ما هم برات کتاب میخونیم کتابهات رو خوب میشناسی و قتی میگم کتاب نینی یا حسنی میری و همون کتاب رو میاری فدات بشه مادر جدیدا برات شعر حسنی میخونم موی بلند روی سیاه ناخن دراز تو هم دستت رو تکون میدی و میگی واه واه واه برات شعر بعبعی میخونم بعبعی میگه تو هم میگی بع بع دنبه داری تو هم میگی نه نه پس چرا میگی تو هم میگی بعبع . تا بابا از اداره میاد دستش رو میگیری میکشی سمت اتاقت و میگی اتا یعنی بریم اتاق بازی بابا هم کیف میکنه و هنوز لباس درنیاورده میاد پیشت و باهم بازی میکنی تو مامان رو خیلی دوست داری ولی وقتی بابا هست خیلی شاد و سرحال میشی ...
نویسنده :
منا
16:02
باز هم مریضی
عزیز مادر امسال با این هوای آلوده دوباره مریض شدی دکتر گفته بود بهتره سرما نخوری به خاطر گوشت اما متاسفانه سرما خوردی یعنی هردو با هم مریض شدیم و چه مریضیی و هنوز هم کامل خوب نشدیم خدا به خیر بگذرونه این روزها به خاطر امتحانات دی ماه بیشتر خونه هستم ولی حیف که هردو مریض هستیم عزیزم تو هم به کنارم بودن عادت کردی و البته بهانه مریضی هم هست که همش چسبیدی به مامان الان هم خوابوندمت که تونستم کمی بشینم پای کامپیوتر
نویسنده :
منا
15:52